آویوا سیگل ممکن است آزاد باشد، اما هنوز در عذاب زندگی می کند. این زن 63 ساله اسرائیلی در جریان حملات 7 اکتبر از کیبوتز کفار آز اسیر شد و 51 روز را به عنوان گروگان در غزه گذراند.
در حالی که او در جریان آتش بس موقت در نوامبر آزاد شد و به آغوش خانواده اش بازگشت، همسرش کیت سیگل، که این هفته 65 ساله می شود، همچنان در اسارت است.
پس از حمله 7 اکتبر، 253 گروگان توسط حماس و دیگر گروههای شبهنظامی به غزه برده شدند و از آن زمان تا کنون در آنجا نگهداری میشوند و در اطراف غزه جابجا شدهاند. از آن زمان تاکنون، 105 گروگان آزاد شده اند که بیشتر آنها بخشی از توافق آتش بس در نوامبر بود.
به نظر می رسد مذاکرات برای آزادی گروگان ها به بن بست رسیده است. میانجیها پیشنهاد توقف شش هفتهای با مبادله زندانیان و گروگانها را دادند. حماس گفته است که فقط آتش بس دائمی و عقب نشینی اسرائیل از غزه را بررسی خواهد کرد.
در طول این مصیبت، سیگل گفت که او و همسرش 13 بار جابجا شدند و از غذا و آب محروم شدند. او همچنین گفت که دیگر گروگانها را که از تجارب وحشتناک تجاوز جنسی در جاهای دیگر صحبت میکردند، دلداری میداد.
در حالی که همسرش به دویستمین روز اسارت نزدیک می شود، سیگل اوایل این هفته از خانه خواهرش در تل آویو با سی بی سی نیوز صحبت کرد. او گفت که ضروری است دولت اسرائیل با کمک دیگر رهبران جهان، شوهرش را قبل از اینکه خیلی دیر شود بازگرداند.
این اولین بار است که سیگل با رسانه های کانادایی در مورد مصیبت خود صحبت می کند.
در اینجا بخشهایی از گفتگوی سیگل با کریس براون، خبرنگار سیبیسی است که برای طولانیتر شدن و وضوح کوتاهتر و ویرایش شدهاند. این روایت او از آنچه تجربه کرده است و به طور مستقل تأیید نشده است.
کریس براون: صحبت کردن در مورد شوهرتان و آنچه که او از سر می گذراند، باید برای شما واقعاً سخت باشد. چرا اینجوری میکنی؟
مهر آویوا: من به جای آنها صحبت می کنم – برای همه گروگان ها. من به جای کیت صحبت می کنم، من برای دختران صحبت می کنم و امروز برای همه اینجا صحبت می کنم زیرا آنها اینجا نیستند که صحبت کنند. من آنجا بودهام و میدانم که آنها در چه حالی هستند و از جهنم میگذرند و باید بیرون بروند. من واقعاً نگران کیت هستم.
می توانید به من بگویید در 7 اکتبر چه اتفاقی افتاد؟
من در یک گروه واتساپ در کیبوتز هستم و شخصی پست کرد که سر و صدایی به گوش میرسد – و او نمیدانست چیست – که قبلاً هرگز نشنیده بودیم. “ههههههههه” بود. و دو دقیقه بعد یکی نوشت که تروریست ها در کیبوتز هستند.
اولین بار چه زمانی افرادی را دیدید که به کیبوتز شما حمله کردند؟
خانه ها تیراندازی شد. و بعد بیرون از خانه عربی شنیدیم. خیلی ترسناک بود. و بعد فقط شنیدیم که آنها وارد خانه شدند و از اتاقی که ما در آن بودیم عبور کردند. و به یاد دارم که به کیث گفتم: “آنها اینجا هستند. آنها از در می آیند.” آنها به سادگی در را باز کردند، همانطور که هر دری باز می شد و پا به داخل گذاشتند. باید 15 نفر با اسلحه بودند. با چاقو. جیغ و فریاد.
تروریست ها ما را سوار ماشین کیث کردند. در حالی که ما را می بردند، ما را هل می دادند. موهایم را کشیدند. آنها کیث را به زمین انداختند، دنده هایش را شکستند، اطراف ما شلیک کردند و کیت را شلیک کردند.
بنابراین آنها کیت را وادار کردند که ماشین شما را به غزه برساند یا ماشین شما را با شما در آن بردند؟
بله، آنها سوار ماشین کیث بودند، من و کیث عقب نشسته بودیم و تروریست با چاقوی بزرگ آن را جلوی صورتم گرفته بود. یکی با اسلحه جلو و یکی از تروریست ها در حال رانندگی ماشین کیث بودند.
در این سفر چه چیزی در ذهن شما بود؟
جاده ها [in Gaza] پر بود از مردمی که ایستاده بودند و الله اکبر فریاد می زدند. انگار براشون مهمونی بود ما قبلا در شوک کامل بودیم.
می توانید از اسارت خود در غزه بگویید؟
من و کیت 13 بار جابه جا شدیم، بنابراین تروریست های زیادی را ملاقات کردیم. هر کدام از دیگری بدتر بودند. آنها مانند هیولا بودند.
یک بار ما را به داخل تونل پایین آوردند. ما فقط سه نفر بودیم. کیت، من و دختری که با ما بود… تقریباً کاملاً تاریک بود و اکسیژن نداشت. آنها بلند شدند و ما را ترک کردند، زیرا اکسیژن هم برای آنها وجود نداشت. حمام بدون آب بود. برای ما آب نیاوردند که بنوشیم. برای ما غذا نیاوردند. ما مانده بودیم… نمی توانم توضیح دهم که چه حسی دارد دراز کشیدن در آنجا و احساس می کنم این آخرین نفس شماست. و اینکه میمیری
در این زمان، جنگی در اطراف شما در جریان است. چه تاثیری بر شما به عنوان یک زندانی گذاشت؟
اولین خونه ای که اومدیم [some of] راکت هایی از غزه از این خانه فرستاده شد. و من روی تشک دراز کشیده بودم و فقط به سقف نگاه می کردم و به خودم می گفتم این بار سقوط می کند یا نه و به تمام شکاف های دیوار نگاه کردم تا ببینم شکاف دیگری وجود دارد یا خیر. اگر این بار به من حمله می کنند. و تروریست فقط وارد شد و گفت: «نگران نباش، این ما هستیم. ما به اسرائیل تیراندازی می کنیم. نگران نباش.”
آیا تا به حال نزدیک بود که مورد اصابت گلوله اسرائیلی به غزه قرار بگیرید؟
ما این احساس را داریم [a missile] می تواند همیشه روی ما بیفتد
در هفتههای پس از آزادی، شما به طور فزایندهای در مورد خشونتی که نه تنها شامل شما میشود، بلکه دیگران از جمله زنان و خشونت جنسی را نیز درگیر کردهاید. به طور خاص در مورد آن چه می توانید به من بگویید؟
یکی از دخترا رفت حموم. و وقتی برگشت دیدم اتفاقی افتاده است.
منظورت چیه؟
می توانستم آن را روی صورتش ببینم. او بود – مثل خودش نبود. او فقط به نظر می رسید که چیزی را پشت سر گذاشته است. او ترسیده به نظر می رسید. و او وارد اتاق شد، ایستادم و او را در آغوش گرفتم.
من او را در آغوش گرفتم، زیرا می دانستم که اجازه ندارم در آغوش بگیرم زیرا ما اجازه نداشتیم. اجازه نداشتیم کاری بکنیم. فقط باید روی تشک بنشینم یا دراز بکشم و تکان نخورم… من نمی دانستم چه اتفاقی افتاده و او چند ساعتی ساکت بود. و سپس او به من نزدیک شد و زمزمه کرد و گفت: “او به من گفت که چیزی نگو و به من گفت که اگر بگویم، مرا خواهد کشت. او مرا لمس کرد.»
اینها داستانهای وحشتناکی است که باید گفت. چرا فکر می کنید مهم است آنچه را که اکنون به اشتراک می گذارید به اشتراک بگذارید؟
من حرف آنها هستم. من اینجا هستم تا به جای آنها صحبت کنم. من نمی خواهم دخترها بیشتر از این بگذرند. من نیاز دارم – ما باید هر چه زودتر آنها را از غزه خارج کنیم.
کی فهمیدی که داری میری خونه؟
آنها من و کیت و دختر را به خانه دیگری بردند و بعد از رسیدن به آنجا، 10 دقیقه بعد، شخصی پیش من آمد و گفت: “تو، فردا، اسرائیل.” بهش نگاه کردم و گفتم بدون کیت جایی نمیرم… و بعد با خودم گفتم بهتره بلند شو و به حرفش گوش کن.
به دیدن کیت رفتم. روی تشک روی زمین دراز کشیده بود و من او را در آغوش گرفتم. و من به او گفتم که می روم [the captor] گفت که من به اسرائیل می روم و او باید برای من قوی باشد. و من برای او قوی خواهم بود. نمی دانستم کجا می روم، اما می دانستم که دارم از کیث جدا می شوم. و این آخرین باری بود که او را دیدم. این تقریباً پنج ماه پیش بود. کیت هنوز آنجاست و از جهنم می گذرد.
هفته گذشته اسرائیل مشغول ایران و مسائل دیگری بود که حماس و گروگان ها را درگیر نمی کرد. این دوره چقدر برای شما سخت بود؟
خیلی سخت است. واقعا سخت بوده چون من فقط کیت را به خانه می خواهم و هر اتفاقی که می افتد و کیت را به خانه نمی آورد برای من خیلی بد است. و من می ترسم.
پیام شما به رهبران اسرائیل و دیگرانی که در موقعیتی هستند که بر نتیجه این مذاکرات گروگانگیری تأثیر بگذارند چیست؟
رهبران جهان، شما بروید. شروع به دویدن کنید. باید بدوی من یک شخص هستم، من یک قلب دارم. من تمام کردم. و من حتی نمی توانم فکر کنم که آیا احساس کیت را دارم یا نه.
نمیخواهم همیشه به وضعیت کیت بدون من فکر کنم. فقط یکی. مثل پارچه در گوشه ای انداخته می شود. ناتوانی در حرکت. گرسنگی کشیدن تشنگی بیش از شش ماه. انسانی نیست. مردم جهان باید درک کنند که ما فقط داستان نمیگوییم. من اینجا نشسته ام و حقیقت را می گویم. و از دنیا می خواهم که حقیقت من را باور کند. چون من آنجا بودم و کیت هنوز آنجاست.
آویوا، ممنون
یک چیز دیگر هم هست که می خواهم بگویم.
لطفا.
من برای افرادی که در غزه زندگی می کنند و تروریست نیستند، زندگی بهتری می خواهم. من می خواهم آنها غذا بخورند. من می خواهم آنها آب داشته باشند. من می خواهم آنها خانه داشته باشند. من می خواهم آنها زندگی کنند. بنابراین من هم برای آنها زندگی بهتری می خواهم، نه فقط برای من و خانواده ام.